فاش نیوز-جانباز شهید "مختار محمود ثانی" 70 درصد از کلار دشت، جانبازشهید"سید عطا الله میرتاجالدینی" جانباز شیمیایی از کرمان، جانبازشهید"سید محمود کلاتی"جانباز شیمیایی از تهران، جانبازشهید"حسین عابدین زاده" هفتاد درصد از آران وبید گل،جانبازشهید "سید کریم حسینی" 70درصد از کرج و جانبازشهید"محمود زارعی 25 درصد از دزفول،از جمله جانبازانی هستند که از ابتدای امسال به شهادت رسیده اند.
اینکه "شهادت گوهری ارزنده باشد /رسد آن را که مخلص بنده باشد" در فرهنگ واعتقاد ما چیز جاافتاده ای است. جانبازان ،شهیدان زنده ای هستند که قبلا" نوعا"به دست اشقیا یک بار به شهادت رسیده اند و درنیمه راه دربرزخ شهادت قرار گرفته اند. برای آنان رسیدن به پایان این این راه نورانی شیرین و دلنشین است اما ما چه وظیفه ای درمقابل این پرستو های مهاجر داریم؟
اینان اگرچه شهادت برایشان آرزوست اما ما باید محیط زیستگاه موقت آنان را درمسیر این کوچ سرخ برای آنان تحمل پذیر کنیم تا بهره ای که نصیبمان می شود از نوع بهره ای که نصیب اشقیایی چون صدامیان که بهانه ای لعنت شده دراین ماجرا بوده اند نباشد.
نکند که مسئولان ،خصوصا" آنانی که مسئولیت مستقیم این عزیزان را برعهده دارند ناخواسته درراهی قدم بردارند که موجبات کوچ زود هنگام این پرندگان خونین بال را از محل زندگی ما واز شهردیارمان فراهم آورده باشند. مبادا با ندانم کاری کاری کنند که جامعه از برکت وجود این عزیزان بی بهره بماند واینطور تلقی شود که بدشان هم نمی آید شانه از این مسئولیت خالی کنند.
اسامی جانبازان شهیدی که دربالا به آنان اشاره شد تنها بخشی از جانبازان عزیزی است که از ابتدای امسال به یاران شهیدشان پیوسته اند.
آیا مسئولان ،خصوصا" مسئولان بنیاد شهید و امور ایثارگران تاکنون روی این مسئله حساس شده اند که چرا روند از دست دادن این واسطه های فیض الهی سرعت گرفته و آیا درصدد برآمده اند که این موضوع را بررسی کنند.
فاش نیوز - بيش از يك سال است كه هر روز در ميان اخبار روزنامهها و سايتها و لابلاي سخنرانيهاي مسئولان مطلبي در مورد استخدام معلمان و كاهش ساعت كار و استخدام پرستاران ميخوانيم و
ميشنويم و بحمدلله مسئولان متعددي بجد متولي پيگيري حق و حقوق تضييع شدهي اين عزيزان ميشوند و تاكنون نه اينكه نخواسته باشند كه نتوانستهاند كاملاً حق را به حقدار برسانند.
اما صحبت من در مورد قشر مظلوم ديگري از افراد جامعه است كه عليرغم تمام حرف و حديثهايي كه پشت سرشان است هيچگاه خبري از تحصن و اعتراض و اعتصاب آنان نشنيدهايم. كساني كه سالهاست قوانين و مقرراتي براي حمايت از اشتغال آنان تصويب ميشود و هيچگاه به سرانجام نميرسد، چون متولي ندارد.
كافي است عبارت «فرزند شهيد رسمي» را در كادر جستجوي يكي از سايتها درج كرده و با ملاحظهي نتايج از اين قوانين و مقررات دهان پركن آگاه شويد:
«فرزندان شهيد رسمي ميشوند»
«برخورداري فرزندان شهدا از مزاياي يك مقطع تحصيلي بالاتر»
«استفادهي فرزندان شهيد از مأموريت آموزشي»
و جديدترين آنها«برخورداري فرزندان شهيد از مزاياي جانبازان 50 درصد و بالاتر» و بسيار موارد اينچنيني.
البته ناگفته نماند كه مسئولان محترم جهت اعطاي اين مزايا تمهيداتي هم انديشيده و هر از چند سالي قوانيني تصويب كردهاند مثل:
«قانون تسهيلات استخدامي فرزندان شاهد در سال 80 و آئين نامهي اجرايي آن در سال 81»
«آئين نامهي ساماندهي اشتغال فرزندان شاهد در سال 85»
و باز هم «آئين نامهي ساماندهي اشتغال فرزندان شاهد در سال 88» و
و فريبندهترين آنها كه در قانون بودجه 89 تصويب شد «فرزندان شهداء از كليه امتيازات مقرر در قوانين مختلف براي جانبازان 50% به استثناء معافيت از ماليات حقوق، دستمزد، بيمه درمان و بازنشستگي، تسهيلات خودرو، حق پرستاري و كاهش ساعات اداري برخوردار ميباشند.» كه البته در دو نوبت در ماههاي ارديبهشت و تيرماه 89 معاون تعاون و نيز مديركل اشتغال بنياد شهيد مواردي كه طبق قانون بودجه 89 بايد اعمال شود را به دستگاهها فقط اعلام كردهاند.
فرزندان شهدا هيچگاه چيزي نخواسته و براي آنچه تصويب شده و اجرا نشده تحصن نكردهاند چرا كه هيچ امتيازي جاي پدر يا مادر از دست رفته را نخواهد گرفت. اما چرا مسئولان محترم از اين همه نجابت سوء استفاده كرده و آنها را سر زبانها مياندازند بدون اينكه به آنچه ميگويند عمل كنند. منت گذاشتن تا كي؟
نمايندگان محترم مجلس كداميك از شما تاكنون پيگير اجراي مصوبات فوق الذكر بودهايد؟ حداقل براي دلخوشي ما و سؤال از رئيس بنياد يا معاون راهبردي يا هر مسئول ديگري امضا جمع ميكرديد و پاي عمل آن را پس ميگرفتيد، اما حتي اين كار را هم نكرديد.!؟
مشاوران محترم ايثارگران در وزارتخانهها و استانداريها شما چه؟ آيا چون مشاورت سمت اجرايي نيست و به جز درد سر هيچ حق و حقوقي ندارد ارزش كار كردن در آن نميبينيد؟
مسئولان محترم بنياد شهيد آيا بس نيست اين همه تبليغات رسانهاي در مورد كاري كه نكردهايد؟
جناب آقاي شيراوند تا كي ميخواهيد در سخنرانيهاي خود از حق ما دفاع كنيد آيا خسته نشديد؟ ما كه خسته شديم از اين همه انگشت نما بودن.
اكنون ما آخرين نسل از فرزندان شهداي جنگ تحميلي (و ان شاء الله آخرين نسل از فرزندان شهيد اين مملكت) به سن اشتغال رسيدهايم، عمل به ادعاها را براي كه نگه داشتهايد؟
معاونين محترم راهبردي، برنامه ريزي، توسعه مديريت و منابع انساني رئيس جمهور آيا ميدانيد انگشت اشاره مسئولين بنياد و دستگاههاي اجرايي به سمت شما است و ميگويند شما هستيد كه بايد مجوز استخدام و تبديل وضع را صادر كنيد؟
رياست محترم جمهور دفاع از حق ما در سخنرانيهاي عمومي نه تنها ما را به چيزي نميرساند كه اتهام ديگران را هم براي ما به همراه دارد؟ بحمدلله تمام كساني كه بايد متولي و پيگير اجراي اين قانون باشند از اعضاي كابينهي حضرتعالي هستند و نياز به چانه زدن با مجلس نيست، پس «ميشود و ميتوانيد»، البته اگر بخواهيد.
به راستي مگر نه اينكه قانون تسهيلات استخدامي جانبازان كه طبق قانون بودجه 89 براي فرزندان شهيد هم لازم الاجرا است، دولت را موظف به ايجاد پست سازماني جديد نكرده است و مگر نه اينكه تمام قوانين مغاير با قوانين فوق الذكر، موقوف الاجرا ميباشد؟
اگر ديوان عدالت اداري در تاريخ هفتم مرداد هشتاد رأي وحدت رويهي خود را با شمارهي 148 درخصوص تبديل وضعيت جانبازان غير رسمي به رسمي (قابل تسري به فرزندان شهيد) تصويب كرده، پس اين همه تعلل و تأخير در اجراي قانون براي چيست؟
ميگويند اين قانون از ابتداي سال 89 لازم الاجرا بوه و كليهي حقوق و مزايا از ابتداي امسال قابل پرداخت است، اما كساني كه خواهان استفاده از مأموريت آموزشي بودهاند تا كنون دو ترم را از دست دادهاند آيا زمان از دست رفته هم قابل جبران است؟
در پايان بد نيست حكايتي مناسب حال اين روزهاي فرزندان شهيد ذكر كنم كه خالي از لطف نيست:
پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می داد.
از او پرسید: آیا سردت نیست؟
نگهبان پیر گفت: چرا ای پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت: من الان داخل قصر می روم و می گویم یکی از لباس های گرم مرا را برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد.
اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعده اش را فراموش کرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند، در حالی که در کنارش با خطی ناخوانا نوشته بود:
ای پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل می کنم اما وعده لباس گرم تو مرا از پای درآورد
مسئولان بزرگوار! پدران و مادران ما در راه اين آب و خاك جان خود را از دست دادند و ما هم جان خود را براي نظام جمهوري اسلامي و مملكت عزيزمان ميدهيم، اما شما را به همان شهدايي كه دم ميزنيد قسم ميدهيم كه بگذاريد ما هم به زندگي خود بپردازيم.
باور كنيد ما به زندگي خود مشغول بوديم، اما وعدهي لباس گرم شما ما را از پاي درآورده است.
فرزند شهيد
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By LoxBlog :.